۳۷- خدمت
برادران من
خدمت
مومنین از جهت بستگی و لطیفه ایمان که روی ایشان به خدا ست آئینه یکدیگر و فرزندان معنوی محمد صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام و با یکدیگر برادر روحانی اند که تن ها شان متعدد و روان های آنها یکی ست و بر حسب عهد و پیمان که بسته اند خدمت و مواسات با برادران لازمه محبت و ایمان ست نیکی با آنها عبادت و مخالفت و بدی معصیت است ، قدر یکدیگر را بدانید و صورتا و معنا در خدمت هم بکوشید و لطیفه ایمان را به آن قوی نمایید که خوش نمودن دل مومن خشنودی دل مولی و مایه آسایش و پیشرفت کار آخرت و دنیاست . باید از دیدن یکدیگر خوش باشید و از گفتار هم بهره بردارید و ملاقات به سلام و سلامتی و مصافحه نمایید و به دعا و استغفار و محبت درباره یکدیگر از هم جدا شوید که مصافحه با مومن بدون غرض نفسانی به یاد آوردن پیمان خدایی و بیدار کردن دوستی ایمانی ست و رسیدن ابهام دست به ابهام و بند کردن انگشتان به مصافحه قوه مغناطیسی انسانی و محبت را به جوش آرد و دل را روشنی بخشد و تیرگی دل را از گناهان مانند ریزش برگ درختان در خزان فرو ریزد و شهوت و غضب را فرو نشاند ولی به عادت و ظاهر نباید اکتفا شود بلکه باید بکوشیم که حقیقت پیدا کند که دارای این بهره ها گردد و در حضور بزرگان باید آنها را مخصوص به تحیت گردانید و پیشقدمان ایمانی را باید مقدم دارند و جوانان رعایت پیران نمایند و پیشقدمان و پیران هم باید به مساوات و برادری و نگاهداری کوچکان رفتار نمایند و هر مرتبه بالاتر نسبت به آنکس که هنوز به آن مقام نرسیده نباید سرزنش نماید یا آنچه دریافته بخواهد تحمیل نماید بلکه به نرمی و مهربانی باید او را بکشاند .
برآوردن حاجات مومنین و خوشنود نمودن دل آنها خوشنودی مولی و ریزش رحمت خدا و ترقی سالک ست . زیارت مومن برای وجهه ایمان و بردن یادگار و ارمغان و عیادت بیماران و تشییع جنازه مردگان و زیارت گورستان ایشان پسندیده خداوند و بزرگان ست .
اغراض دنیوی و خواسته های فانی نباید پرده دوستی و خدمت گردد تا به قهر و دوری از یکدیگر کشاند که دو مومن اگر سه روز با هم قهر باشند بوی ایمان از آنها برود و در صورتی که اختلاف بود تا بشود باید بین خود مرتفع نمایند که هرچه را در جدایی بخواهیم بیابیم در مهربانی و یگانگی بهتر یافت شود و اگر محتاج به وساطت بود توسط دیگری اصلاح نماید که یکی از وظایف همگی مومنین اصلاح میانه برادران ست که تا شنیدند افسردگی و اختلافی را بین دو برادر باید بکوشند که نپاید و اصلاح شود بلکه تا بشود از آنچه مایه اختلاف مومنین می گردد باید جلوگیری شود که چالیش سبب سستی طرفین و نوع می گردد و اگر محتاج به خرجی هم بود از خود هم که بدهند روا و مقبول و پسند خداست و بین دو مومن و دو نور نباید فاصله شده و جدایی انداخت و در امور یکدیگر باید کمک کار بوده مگر آنکه ضرر به مومن دیگر برسد که باید جمع بین حقین نمود و اختلافی که بود در امر حق باید مساعد و رفع ستم از مومن نمود و در مشتبه جدیت در اصلاح کرد و حفظ حقوق برادری را درباره دنباله رفتگان از مومنین هم باید داشت و مخصوصا اگر پسر داشت همراهی کرد که نام نیک او زنده بماند و جای او را بگیرد و رعایت آداب ظاهری هم گرچه بالاصاله مهم نیست و « تسقط الآداب بین الاحباب » ولی برای حفظ ظاهر و ملاحظه حال بعضی که هنوز مقید باشند و انظار غالب مردم هم متوجه است باید مراعات نمود مخصوصا که وارد و مهمان باشد مگر در محافل خاصه انس و فقر .
از محترمین برادری و برابری پسندیده و از سایرین احترام آنها و حفظ صورت خوش نما ست اسرار مومنین را باید نگاهدار بود و عیب آنها را پوشانید و اگر بدی درباره آنها شنید به مهربانی رفع شبهه و تبرئه از بدی نمود و با احتمال راستی به نیکی جلوگیری کرد تا تصور نشود که رفتار نوع با رضای بزرگان ست و خود او را در پنهانی نصیحت نمود که اعمال خلاف علاوه بر ضرر شخصی بد نامی بزرگان ست و عمل مومن را تا بشود حمل بر درستی باید کرد و اگر راهی در درستی او نیافت نباید فاش نمود و انتشار داد و نباید گفت مومن نیست و تبری نمیتوان جست مگر تصریح و امری از بزرگان شنیده شود بلکه بیزاری از عمل باید جست که خداوند در قرآن مجید مدح و ذم بر صفات و اعمال فرموده اند نه بر اشخاص و در شنیدن بدی نباید زود باور بود که خداوند گوینده بدی مومن را فاسق فرموده و درصورتی که دانست عمل او بر خلاف رضای خدا و مولا است در پنهانی باید نصیحت کرد ، خیرخواهی مومن باید در پنهان و آشکار و اندرز در پنهان باشد که در انظار خوار نگردد و نفس به ستیزه افتد و سعایت مومن ولو امری که از او بیند نزد کسی مخصوصا نزد بزرگان بد است و زیان آن به گوینده بیشتر ست اما در صورتی که علاج گرفتاری او منحصر به گفتن و امید اثر در آن باشد خیرخواهی وادار به اظهار مینماید نه نزد اشخاص و با مومن معامله ای که احتمال اختلاف در آن می رود ننماید تا به افسردگی نکشاند و در دوستی رخنه نیفتد مگر آنکه بیگانه وار با دقت محکم کاری کنند و گذشت آخر را هم از اول تن در دهد که مثلی ست در میان توده ولی حکیمانه که وصلت با خویش و معامله با بیگانه ، و اذیت و صدمه و زیان رسانیدن و پست شمردن و سرزنش و تمسخر نمودن مومن زیان دنیا و آخرت ست حتی بی اعتنایی در آداب صوری مانند روی از مومن برگرداندن و پشت به او کردن یا پای رو به سر مومن خوابیدن و مانند آنها تا بشود روا نیست و داخل شدن در معامله ای که مومن میخواهد بنماید که زیان به او رساند حرام ست و غیبت و عیبجویی مومن از گناهان بزرگ و منع سخت از آن رسیده است با آنکه پند دادن مومن و دلسوزی و خیر خواهی به شرط گمان تاثیر و عدم توهین خوب ست و تهمت زدن از غیبت بدتر ست و گمان بد داشتن و نسبت بدی دادن و تجسس در کار مومن نمودن و تفتین و افساد بین مومنین و نام بد گذاشتن موجب غضب خدا و سلب نعمت ها ست و با اینکه دوری از مومن روا نیست .
<< Home