۲۵- غضب [... تا] ظلم
غضب و شهوت
باید پایان بین بوده انجام هر امر را از آغاز بسنجد و باید دانست که خداوند برای جلب ملائمات و دفع ناملائمات دو قوه که به جای دو کارگر قوه فکریه اند در انسان آفریده که فرمان او را کار فرمایند که قوه شهویه و قوه غضبیه نامیده اند که هر کدام اگر در حد اعتدال و میانه روی و تکیه گاه آن خدا و وجهه غیبی بود و به دستور عقل و امر آمر الهی که میزان پسندیدگی ست و بدون یاد خدا میسر نمی شود اجرا شد در این صورت مانند دو بال برای پرواز عالم بالا خواهد بود و اگر برعکس کار فرمایند و روی آن به دنیا و بهره آن افزایش آسایش تن گردید مانند دو پابند که به پای مرغ روح بسته باشند خواهد بود و به پستی طبیعت خواهد کشانید و سگ و خوک وجود او فرمانفرمای مملکت او خواهد گشت .شجاعت - همت
و حد اعتدال قوه غضبیه شجاعت و دلیری ست که دل به واسطه توجهی که دارد و جز خدا کارکنی نداند در راه مقصد با عزم اراده و همت و پاداری باشد و به هر بادی از جا نجنبد ...فتوت
... و در راه خدا و دوستان خدا با فتوت و جوانمردی و گذشت بوده به امر مولی جان و مال و آبرو و ناموس را به چیزی نشمارد و پست را فدای بالاتر سازد با آنکه حسب الامر در حفظ مراتب باید بکوشد و نتواند اغیار را در حرم یار بیند .غیرت
و غیور باشد که مبادا گردی بر رخ دلدار نشیند ...خشم - کظم غیظ
... و اگر لغوی شنید به خشم نیاید و به سلامتی گذرد و اعتنا نکند و اگر خشم به جوش آید خود را از تندی که نوعی از جنون ست نگاهدارد که این جنون اگر مستحکم نباشد بعد از اندکی پشیمان گردد و برود و وقت خشم فوری به ذکر خدا مشغول گردد و با مومنی مصافحه نماید و مولی را حاضر و ناظر داند و غیظ را فرو خورد و به آب حلم فرو نشاند اگر ایستاده است بنشیند و خاموش باشد و اگر نشسته است حرکت کند و راه رود ...
عفو
... و تا تواند عفو کند چون محبوب عفو را می پسندد و خود از محبوب انتظار بخشش دارد بلکه بکوشد که حالی پیدا کند که خلاف دشمن و دوست را از خدا برای تربیت خود داند « ولا حول و لا قوه الا بالله » را در وجود خود یابد ...احسان
... و در مقابل احسان هم بنماید ...... و قوه غضبیه اگر سر به خود بوده مطیع عقل نباشد و برای رفع ناملایمات نفسانی اجرا شود هر قسم رفتار نماید و هر خلقی پیش آید ناپسند خواهد بود ...
<< Home