۱- دیباچه
هو
۱۲۱
بسم الله الرحمن الرحیم
و به ثقفی و رجائی
۱۲۱
بسم الله الرحمن الرحیم
و به ثقفی و رجائی
ستایش بی آلایش یکتا دارائی را سزد که هستی ها همه از تابش اوست و پرستش و نیایش بی همتا خدائی را زیبد که دانا و بینا و توانا و برگشت همه به او و پیدایش از اوست . بخشنده ای که در مراحل هستی خواهش استعداد هر ذره را بخشوده و مهربانی که راه بازگشت به سوی خود را برای بندگان درگشوده بالاترین آن راه نمودی ست به راه بندگی خود توسط پیمبران و بهترین نعمتش برگزیدن ماست به پیروی پیغمبر آخرالزمان .
خداوند مهربانا ! … دم از بندگی تو می زنیم و چنگ به ریسمان کشیده تو زده ایم ، ما را توفیق ده که به راهنمائی پیغمبر محبوب و بنده خالص تو محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم رو به سوی تو آوریم و به دستور او رفتار نمائیم و دل را به ولایت و انقیاد اوصیای آن بزرگوار روشن سازیم .
سپس با درخواست توفیق از خداوند منان این بیچاره ناتوان و خادم درویشان محمد حسن گنابادی مفتخر در طریقت به لقب صالحعلیشاه برای تذکر و یادآوری وظایف اسلامی و ایمانی به برادران روحانی و سالکان طریقت مرتضوی و رهروان در سلسله نعمت اللهی سلطانعلیشاهی این نامه و دستور را بر حسب تقاضای جمعی از آنها می نگارد و ضمنا جهات عدیده ذیل که موید و کمک این نامه نگاری گردیده منظور و ملحوظ می دارد :
اول) آنکه مدتی ست از طرف بعضی طالبان و مبتدئین از برادران بیشتر از پیشتر نامه ها رسیده و خصوصا از جاهائی که دسترس به مشایخ ماذون نداشته و مراوده با فقرای راه رفته آگاه کمتر نموده اند و از کتب عرفا نیز آگاه نبوده یا دسترس به آن نداشته و سوالات متعدده نموده و یا دستور احکام صورت و معنی خواسته اند و جواب نوشته ام ولی چون پاسخ هر نامه را نتوان زیاد مفصل نوشت و جز پرسنده دیگران هم آگاه نمی شوند پرسش ها مکرر می شد که پاسخ نیز باید تکرار شود لذا در نظر گرفتم این نامه را مفصل بنویسم و مطالب مورد سوالات را به اندازه ای که بتوان بر نامه نگاشت بنگارم که عمومی باشد و برای همه مفید گردد و بقیه را به فراگرفتن از دهان مردان راه حواله می دهم .
دوم) اینکه بعضی از مبتدئین فقرا یا سایرین مذاکراتی از بعضی دوستان یا مخالفین فقر می شنوند و در صدد تحقیق برنیامده بسیار می شود که به شبهاتی می افتند یا در کتب عرفا اسرار طریق که ادراکات قلبیه و واردات غیبیه است خوانده و یا از مردان این راه شنیده و نفهمیده و اسرار را از قبیل الفاظ و کلمات و یا پاره [ای] کردارها پنداشته نگاهی به کتب بزرگان هم نکرده و از دانایان هم نمی پرسند ، یا دیده و شنیده به تصورات فرق مسلکی و غیره رفع اشکال نشده و گاهی می شود که به عقیده نکوهیده یا کردار ناپسند گرفتار شده یا نیکان را بد پندارند لذا در این نامه صراحتا یا کنایتا توضیح و رفع اشکال آنها نیز مفهوم خواهد شد .
سوم) آنکه جمعی از ناشناسان مراتب فقر و عرفان مخصوصا در این زمان اصل موضوع را تدبر ننموده و تعمق در معنی کلمات عرفا نکرده بلکه کتب آنان را با اینکه بحمد الله غالبا چاپ شده و در دسترس ست نخوانده یا خوانده و الفاظ را به میل خود ترجمه و تحریف می نمایند و بر مردم مشتبه می سازند بلکه بعضی مخالفین به عناد و لجاج می خواهند برای مشتبه ساختن و تولید مخالفت کردن فقر و درویشی را که پیروی انبیاء و اولیاء و جمع صورت و معنی و دل را با یار و دست را به کار داشتن و با تمام خلق به شفقت و صفا بودن ست داعیه تازه نام نهند و نزد بعضی مانند بیکاری و بیعاری و سربار جامعه بودن و یا مقید به آداب شرع و قوانین نبودن و یا مراعات آداب تدین نکردن و مخالف تمدن بودن وانمود کنند تا در نظر هر دسته خوار سازند و بعضی راه جویان هم گفتار آنها را راست پنداشته باور نمایند و از حقیقت دور مانند لذا ذکر خلاصه عقاید و اعمال تذکارا لازم می نمود .
چهارم) بعضی از راه جویان یا راه رفتگان به شنیدن اینکه طریقت تهذیب اخلاق ست تهذیب علمی و تحصیلی را که در کتب اخلاق ذکر شده کافی دانسته یا اخلاق را که ملکات نفسانیه است آثار عملی آن و فقط حسن معاشرت پنداشته اند لذا اشاره مختصری هم به اخلاق اسلامی به مسلک عرفان می شود شاید مفید افتد .
پنجم) چون فقرا تکلیف خود را در هر زمان بستگی و تجدید عهد و کسب تکلیف از عالم و عارف زنده زمان خود می دانند بعضی از آنها در جزئیات هم دقت ننموده یا دستور کلی را ملتفت نشده یا کافی نپنداشته یا برای احتیاط و اطمینان تکالیف جزئیه را هم می پرسند و بعضی نیز به اشتباه دیگر افتاده درویشی را در اوراد و اذکار زبانی دانسته و برای امور دنیوی متوسل شده یا اوراد و اذکار که راز و نیاز با دوست و اظهار بیچارگی و نیستی در بارگاه کبریائی ست و باید با توجه تام قلبی باشد آلت آرزوهای دنیوی ساخته و به ظاهر الفاظ برای کارها می چسبند و باید از این غفلت هشیار گردند .
بعضی دیگر هم به تصور اینکه به موجب « هل الدین الا الحب » همان محبت تنها کافی ست و دانسته یا ندانسته در مواظبت بر اعمال صالحه قصور یا تقصیر می نمایند و رعایت اوامر و نواهی که برای حفظ حال محبت و بستگی و آبیاری ایمان ست چنانکه باید و شاید نمی نمایند حتی بعضی آداب ظاهری را متوجه نبوده کمتر مراقبت می نمایند و بعضی از دوستان هم اتفاقا درخواست نمودند که برای متوجه ساختن این قبیل اشخاص دستور جامع مختصری که بتوان همراه داشت و مکرر مراجعه نمود بنویسیم . چراکه کتب به واسطه تفصیل آن کمتر خوانده می شود و از خاطر می رود لذا اجابت خواهش آنها نموده و خلاصه دستورات بزرگان سلف را که غالبا در کتب هم نوشته اند گرد آورده فهرست وار بطور اختصار می نویسم و چون به عنوان کتاب نیست و نامه پند و دستور است به عنوان « پند صالح » خدمت برادران می فرستم و امیدوارم در آینده زندگانی موفق گردم شرح صالحیه را در چند جلد نوشته تقدیم خوانندگان نمایم .
و چون بیشتری سواد عربیت ندارند و اصطلاحات علمی و مطالب مهمه عرفانی نمی دانند با زبان فارسی معمولی بطور ساده این نامه را نگاشته و آنچه غالبا باید بدانند و وظایف عمومی شرعی ست یا حسن و قبح آن را هر عقلی حاکم ست فقط تذکری لازم دارد با اشاره مختصرا و بطور عموم نوشته و آنچه کمتر متوجه اند و باید مراقب باشند ولو جزئی پندارند توضیح میدهم - و اولا تاکید می نمایم که دوستان در تعلیم آداب و احکام شرع که تعلم آن تقدم طبعی بر آداب طریق دارد و آداب طریق برای جان دادن و آراستن آن ست و بر آداب شرع تقدم شرفی دارند بکوشند و به اندازه ای که مورد احتیاج و لزوم هر مسلم ست از ماخذ آن تعلیم گیرند که تکالیف اسلامیت خود را بدانند و برای مزید بصیرت در امور فقری هم به کتب مفصله عرفا عموما و مخصوصا کتب جد امجد فقیر مرحوم سلطانعلیشاه شهید و والد ماجد مرحوم نورعلیشاه ثانی قدس سرهما که مشحون به حقایق و مملو از نصایح ست مراجعه نمایند و در واقع این نامه را مانند یک فصل متمم و خلاصه آن کتب و تشریح عهد و میثاق ماخوذ گیرند که به حسب اقتضای مناسبات و مقتضیاتی افزوده اشارات آنها تصریح گردیده است .
امیدوارم مومنین متذکر اوصاف و اخلاق ایمانی گردیده و صرف بستگی را کافی ندانسته در سلوک بکوشند که دنبال نمانند و از قصور خود همیشه شرمسار بوده نفس را ملامت نمایند و اگرچه آنچه نوشته شود هر چند عمومی باشد موارد مستثنی دارد و هر عامی بی خاص نخواهد بود و ممکن ست در موارد مخصوصه تکلیف تغییر نماید . ولی حکم بر غالب و موارد نادره محتاج دستور خاص و اوامر مخصوصه است که اشخاص باهوش درک مینمایند و اگرچه در ایمان و اسلام زن و مرد به موجب آیه مبارکه یکسان و خواهران دینی مانند برادران موظف اند ولی چون از جنبه ایمان زنان برابر مردان اند و باید مردانه بکوشند بطور عموم برادران را مخاطب ساخته و لطیفه ایمان را منظور می نمایم و از باطن بزرگان دین مدد می خواهم و از برادران انتظار دارم با دقت و تامل غالبا مطالعه و با نظر محبت و علاقه نگریسته و در مقام عمل برآیند و قصور مومن دیگر را بهانه قرار نداده تا بتوانند بکوشند که مصداق عنوان فقیر که عبارت اخرای بنده است واقع شوند البته باید انقلابات دنیا و جنبش که در هر موردی مشهود ست در ما نیز اثر نماید و بیدار شویم و از موقع استفاده کنیم و اگرچه عنوان حزب و دسته بندی و دخالت در کارهای دنیوی در درویشی و بندگی نیست ولی مومن باید زیرک و انجام بین بوده و قدر آسایش را دانسته شکرگزار باشد و هر موقع موانع کمتر بود در توجه و عمل بکوشد و در رفع شبهات و اختلافات مذهبی فروگزار ننماید از خداوند مهربان توفیق خود و برادران را خواهان ست .
<< Home